Working Capital

ˈwɜːrkɪŋˈkæpətəl ˈwɜːkɪŋˈkæpɪtəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun phrase
    مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد working capital

  1. noun money available for business
    Synonyms: business assets, equity capital, fixed capital, risk capital, venture capital, working asset

ارجاع به لغت working capital

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «working capital» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/working capital

لغات نزدیک working capital

پیشنهاد بهبود معانی